به گزارش آوای خزر، در میان شاعرانی که در عرصه مرثیه سرایی برای خاندان اهل بیت عصمت و طهارت قلم خویش را به جولان در آورده اند و گوی سبقت از دیگر سرایندگان ربوده اند، آفتاب اقبال تنی چند درخشش بیشتری دارد و سیطره نفوذشان در دلهای عاشقان اهل بیت بیشتر است.
شاعرانی که خود دارای شعور و شور مذهبی بوده و با احساسات پاک و خمیر مایه عشق آثار خویش را خلق کرده اند وبا اخلاص تمام در اختیار مردم گذاشته اند. شاعرانی که با استادی و مهارت غیر قابل وصفی درّ سخن را سفته و عروس بیان را آراسته اند تا شاید به حقیقت این کلام نورانی صادق اهل بیت (ع) که فرمودند: «من قال فینا بیت شعر بنی ا... له بیتاً فی الجنه» دست یازند و به چنین افتخاری نائل آیند.
در میان این گویندگان محتشم کاشانی با ترکیب بند معروف و سوزناک خود که توانسته است، چون قافله سالاری گروهی از شاعران و سخنوران را ناخود آگاه و خود آگاه بر آن دارد که به تقلید از اثر وی آثاری را خلق کنند، چنانکه امروزه با نگاهی گذرا و اجمالی به ادبیات عاشورایی صدها اثر را می یابیم که به استقبال و یا به اقتفای ترکیب بند او با مطلع:
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
شروع می شود، سروده شده است برای مثال می توان از ترکیب بندهای ذیل نام برد:
۱- ۱۲ بند میرزا یحیی خان مدرس اصفهانی با مطلع: ای مبتلای غم که جهان مبتلای توست پیر و جوان شکسته اندر عزای توست
۲- ۱۴ بند صباحی بیگدلی با مطلع: افتاد شامگه به کنار افق نگون خور، چون سربریده از این طشت واژگون
۳- ۱۲ بند غروی کمپانی با مطلع: باز این چه آتش است که بر جان عالم است باز این چه شعلهی غم و اندوه و ماتم است؟
۴- ۱۴ بند وصال شیرازی با مطلع: این جامه سیاه فلک در عزای کیست وین جیب چاک گشته صبح از برای کیست
۵- ۹ بند همین شاعر با مطلع: در جیب عالمی زعزا، چاک ماتم است یا رب عزای کیست که منسوب عالم است
گفتنی است در این میان اگر از ترکیب بند محتشم کاشانی که شاهکاری بی بدیل در ادبیات فارسی می باشد صرف نظر کنیم ترکیب بندهای فوق الذکر در صحیفۀ بلند و ماندگار ادبیات ما ایرانیان از مقامی قابل توجه برخوردارند. اگر چه چنانکه گفته شد این آثار به اقتفا و یا به استقبال از اثر محتشم کاشانی لباس هستی به تن کرده اند و هرگز موفق نشده اند گام بر ستیغ قلهای بگذارند که محتشم بر آن ایستاده است، اما تلاش و کوشش شاعرانی که در میدان مرثیه سرایی در راه رسیدن بدان قله رفیع طبع آزمایی کرده اند قابل تقدیر و توجه است. برای نمونه باید عرض کنم یکی از این سخنوران همانا وصال شیرازی می باشد که بیشتر اشعارش در مدح وثنا و منقبت اولیاء و انبیا سروده شده است هر چند در دیوان او خبر از اندیشه نو وابتکار در مضمون پردازی وترکیب سازی موجود نیست، اما مهارتش در انعکاس مضامین واندیشههای گذشتگان غیر قابل انکار است.
یکی از سروده های زیبا و جالب وصال ترکیب بند ۹ بندی اوست که شاعر در آن به بیان وقایع جانسوز و دردناک کربلا و شهادت سالار شهیدان و سرور آزاد مردان جهان حسین بن علی (ع) و نیز اسارت بازماندگان و اهل بیت آن شهید عزیز و شرح درد و اندوه پیروانش پرداخته است. در این ترکیب بند که به استقبال از ترکیب بند محتشم سروده شده است شاعر کلامش را با لبیک به غوغای درون خویش که پاسخی است مثبت به فریاد انسانیت خویشتنش می آغازد و کم کم با اوج گیری شعله های سوزناک درد و اندوه جهان پیرامون خود را نیز با خود هماهنگ و غمگین و سینه چاک می بیند و ناخود آگاه فریاد می دارد:
در جیب عالمی ز عزا، چاک ماتم است
یارب عزای کیست که منسوب عالم است؟
این بار غصّه را که به دوش فلک نهاد؟
کامروز، سالها شده و پشتش چنان خم است